بيانيه آيت الله شيخ عيسى قاسم در خصوص استمرار جنبش مردمى بحرين و لزوم اصلاحات سياسى از سوى رژيم
آیت الله شیخ عیسی قاسم : حل بحران بحرین این است که رژیم از مسیر اشتباه خود بازگردد و با انجام سریع اصلاحات بنیادین با معارضان جهت ایجاد روندی جدید در قانون اساسی، نهادهای حکومتی و از حیث عملی و اداره حکومت وارد توافق شود.
– اگر هدف از آکندن زندانها از هزاران انسان آزاده این بوده که مسأله از مطالبهی حقوق سیاسی و مدنی و آزادیطلبی و کرامتخواهی و تجلی ارادهی مردم در ادارهی حکومت به مسألهی مطالبهی آزادی زندانیان تبدیل شود، فریادهای زندانیان آزاده از داخل زندانها برای مطالبهی حقوق کامل ملّت، برهانی قاطع بر شکست این برنامه است. ملت کاملاً آگاه است و میداند حل بحران کشور تنها با اصلاح پایه و اساس اوضاع و ایجاد ارتباط سیاسی میان مردم و حکومت بر اساس شیوهای جدید و صحیح اتفاق خواهد افتاد.
بسم الله الرحمن الرحیم
در بحرین، به وضوح تمام، یک بحران سختِ سیاسی و حقوقی وجود دارد. این بحران از جهت آثار توانفرسا و نتایج خطرآفرینش هم بحران ملت به شمار میرود و هم بحران دولت؛ چرا که همزمان توان ملت و دولت را میفرساید.
مردم بحرین نقشی در آغاز این بحران نداشتند و استمرار آن هم تابعِ ارادهی اصلاح از سوی رژیم است. مردم همانطور که در ابتدا چاره ای جز رفع ظلم و بازگرداندن جایگاه خود برایشان نمانده بود اینک نیز حل و چاره ای جز این نمی بیند که حرکت و جنبش را همچنان ادامه دهد تا به آن اصلاحاتی که مشکلات پیش رو را حل میکند و ظلم را بر میچیند و عدالت را محقّق می نماید، دست پیدا کند.
ادامه و بقای در هر گونه کشمکش هیچ منفعتی برای مردم ندارد (ملت به دنبال توسعه بحران نیست) اما شرط آن این بود که حکومت به وظایف خود در قبال ملت عمل میکرد و حقوق سلبشده و ازمیانرفتهی او را باز میگرداند.
مردم با وجود خسارتهای پیدرپی که دیده اند، گزینه ای ندارند و ناچارند که به حرکت اصلاحطلبانهی خود ادامه دهند؛ زیرا گزینهی برتر همین است و نسبت به اوضاع سیاسی و حقوقی ویرانگرِ موجود در کشور، ضرر و خطر کمتری دارد؛ اوضاعی که در آن نه دین به سلامت میماند و نه دنیا، و هیچ حریّت و کرامتی برای آنها باقی نخواهد ماند.
حکومت نیز روزبهروز از مردم بیشتر فاصله میگیرد و غریبه تر میشود. نتیجهی طبیعی چنین چیزی این است که فشار شدیدی بر رژیم وارد شده، جایگاه او هم در داخل و هم در خارج تضعیف می گردد، به شدت به لرزه درآمده، افول عظیمی در وزن و جایگاه سیاسی خود ـ حتی نزد کشورهای دوست که بدانها تکیه میکند ـ داشته و به جای اینکه به سیاست سازندگی کشور مشغول باشد اسیر کمربندی امنیتی در برابر ملت خود شود.
اگر رژیم از روحیهی خودخواهی، دستدرازی به ثروتهای مردم، قبضه کردن قدرت به طور مطلق، علاقه به بردگی کشیدن مردم و خودبرتربینی افراطی دست بر دارد و جانب اصلاحات را بگیرد و به صورت قانونی و صریح ـ که قابلیت توجیه و تأویل نداشته باشد ـ حقوق ملت را به رسمیت بشناسد و ترکیب سیاسی موجود در هیئت حاکمه بر اساس ارادهی ملت نیز آن را ضمانت کند و به صورت عملی و عادلانه در صحنه مشاهده شود، دیگر چیزی وجود نخواهد داشت که رژیم را وادار کند در این تنگناهای مهلک فرو بیفتد.
حل بحران خفه کننده بحرین که می رود به تخریب کامل کشور بینجامد، در این است که رژیم از مسیر اشتباه خود باز گردد که این فضیلتی برای او خواهد بود. اما رذیله آن است که بر ادامه همین مسیر فعلی خود اصرار داشته باشد.
ملت نیز چیزی نمیبیند که او را قانع کند تا از حرکت خود دست بردارد؛ بلکه برعکس، مواجهه با افزایش سیاست بگیر و ببند و به حاشیه راندن ملت و تحقیر او از سوی حکومت، مردم را وادار میکند که به حرکت خود، هر چهقدر هم هزینه داشته باشد، ادامه دهند.
بنابراین تنها راهحلی که به نفع کشور و سلامت و امنیت مردم آن باشد،آنان را بیدار سازد و از نعمت امنیت و آرامش بهرهمند کند و زندگانی انسانی و باکرامتی را برای آنان فراهم نماید، آن است که رژیم با معارضان جهت ایجاد اوضاع و رندی جدید هم در قانون اساسی، هم نهادهای حکومتی و هم از حیث عملی وارد توافق شود تا از حقوق شهروندان صیانت شود و جایگاه ایشان در ادارهی کشورشان را به رسمیت شناخته شود.
راهحل آن است که به سرعت اصلاحات در حجمی که مردم را قانع کند انجام پذیرد که این کار، قوت و عزّت و آسایش و امنیت و مصلحت همگان را تأمین خواهد کرد.
نکتهی دیگر اینکه برهمگان آشکار شده که پُر بودن زندانها از فرزندان غیور میهن که خواستار آزادی و کرامت ملت و حقوق سیاسی و… آن هستند، عملی بیهوده است که حتی به اهداف سیاسی ظالمانهی رژیم نیز سودی نمیرساند.
اگر هدف از این زندانها خفه کردن ندای آزادیخواه و حقوقطلبِ ملت بوده باشد، آنچه در بر زمینِ واقع محقّق شده عکس ان است ، این است که این زندانها به نیروی محرّکهی مردم در جنبش تبدیل شدهاند که احساسات ناب و شرافتمندانهی هر انسانی را بر میانگیزند تا برای آزادی و حق حیات و کرامت خویش، بپا خیزد.
و اگر هدف از آکندن زندانها از هزاران انسان آزاده این بوده است که مسأله از مطالبهی حقوق سیاسی و مدنی و آزادیطلبی و کرامتخواهی و تجلی ارادهی مردم در ادارهی حکومت به مسألهی مطالبهی آزادی زندانیان تبدیل شود، فریادهای زندانیان آزاده از داخل زندانها برای مطالبهی حقوق کامل ملّت، برهانی قاطع بر شکست این برنامه است. ملت کاملاً آگاه است و میداند حل بحران کشور تنها با اصلاح پایه و اساس اوضاع و ایجاد ارتباط سیاسی میان مردم و حکومت بر اساس شیوهای جدید و صحیح اتفاق خواهد افتاد (آزادی زندانیان اصل حل نیست بلکه در ضمن آن است).
چنین سخنی، هرچند برای حکومت گران بیاید، اما با نگاهی عاقلانه به نفع همگان خواهد بود. و ای بسا سخن حقّی که بر جانهای غیرمستعد گران بیاید، اما اگر بپذیرند خیرشان در همان باشد.
عیسی احمد قاسم
19 آوریل 2021
30 فروردین 1400