اَيت الله شيخ عيسى قاسم : خون جاودان
بسم الله الرحمن الرحیم
مهمترین وظیفه شرعی ملت های اسلامی مطرح کردن مطالبه هایی همچون اصلاح وضعیت سیاسی، دست برداشتن از انواع ظلم و ستم و طاغوت و استکبار و بازگشت به دیدگاه سیاسی اسلام در تمام ارکان حکومت داری و حکم کردن در تمامی قضایا بر اساس شریعت اسلامی است. این یک تکلیف الهی است که مسئولیت آن را ملت های اسلامی بر عهده دارند و نمی توانند از زیر بار آن شانه خالی کنند و تساهل در این زمینه از نظر اسلام پذیرفتنی نیست.
انسان مومن چگونه می تواند دستور خداوند را نادیده بگیرد و از آن روی گردانی کند، یا آن را ساده انگارد گویی چیزی وجود ندارد و یا آن را سبک بپندارد در حالی که می بیند خداوند باعظمت بالاتر از هرچیز عظیمی است و حق خداوند سر چشمه تمامی حقوق است و هیچ حقی وجود ندارد مگر آنکه حق او باشد.
مسائل یاد شده در مورد ملت ها بود اما در مورد دولت هایی که ملت هایشان اعلام می کنند مسلمان هستند در حکومت داریشان باید به بخش های مختلف ملت و احکام الهی رجوع کنند مگر اینکه از جانب خداوند گواهی بیاوردند که خداوند رسیدگی به امور مردم را به آنان واگذار کرده و از حکومت خود بر بندگانش که زیر دست این حاکمان هستند دست برداشته است. انبیا و فرستادگان الهی اجازه نداشتند بدون استفاده از احکام الهی حکم کنند یا احکامی را از طرف خودشان وضع کنند یا با اراده خود و به دور از خواست خداوند متعال بر مردم حکومت کنند.
این در صورتی است که صاحبان رژیم های حاکم مدعی شوند که شانشان نزد خداوند بالاتر از شان پیامبران و فرستادگان است و در کرامت و علم و حکمت و عصمت و کمال جایگاه ویژه ای دارند. آیا ممکن است یک فرد عاقل این ادعا را باور کند؟
آری حکومت های رسمی که بر امت اسلامی حکمرانی می کنند، مگر بر خی استثناها، به خود اجازه می دهند با روی آوردن به خشونت و با توسل به زور بر مردم حکومت کنند. آنان صلاحیت هایی که باب میلشان است را به صورت نامحدود به خود می دهند و به طور بی حد و حصری در دین و سرزمین و انسان ها و ثروتها و هر آنچه که در اختیار افراد و یا کل امت اسلامی است دخالت می کنند.
اینکه حاکمان برای خود حق مورد اطاعت مطلق قرار گرفتن از سوی امت اسلامی قائل هستند نشان دهنده میزان زشتی ظلم آنان است. حق اطاعت شدن چه به زبان عقل و وجدان و چه به زبان فطرت مربوط به پادشاه حقیقی می باشد. و در حقیقت و به حق هیچ حکومتی وجود ندارد مگر اینکه از آن آفریننده و روزی رسان باشد، مگر اینکه از آن آفریدگار، روزی رسان، مدبر امور، آغازگر آنها و پایان دهنده آنها و میان ابتدا و پایان آنها باشد. کدام پادشاه و کدام رئیس جمهور، کدام نخست وزیر این امور را بدون نیاز به خداوند دارد؟ آیا به جز خداوند کسی این امور را دارا است ؟
هر کسی که ادعا کند هر یک از این موارد را دارا است دروغ گفته و هیچ ضرر و منفعتی در دست او نیست و هیچ بخشی از آغاز و پایان در دست او نیست و هیچ امری از امور کسی که برایش وجود و زندگی مقدر شد در دست او نیست.
آری رژیم های حاکم در موارد بسیار خاص و نادر بخشش هایی به امت اسلامی دارند اما در مقابل زندانی می کنند، شکنجه می کنند، هر آن کس که تحریک پذیر باشد را تحریک می کنند، اموال و دارایی ها را مصادره می کنند، فعل حرام را مباح می کنند، هر آن که را که بخواهند و هرگونه که تمایل داشته باشند مجازات می کنند زیرا آن را حق پادشاه می دانند، حق اطاعت را از آن او می دانند، آنان به دلخواه خود برای ملت های تحت حکومتشان قانون گذاری می کنند و مرزهای زندگی خصوصی شان را ترسیم می کنند، در نفس و اموال و تحرک و سکون مردم دخل و تصرف می کنند تا جایی که برای پادشاه ملکیت مطلق قائل می شوند و ارباب را مالک رعیت می دانند.
سرچشمه این دیدگاه که رژیم ها مالک ملت ها هستند، حاکمیت مطلق برای آنها است و به شمشیر و زور گویی و سرقت اموال و ماحصل دست رنج مردم روی می آورند از کجاست؟
بزرگترین محنت امروز امت اسلامی ظلم رژیم های حاکم است. زیرا اگر ظلم زمین را فرا بگیرد، در چشم بر هم زدنی آن را از بین خواهند برد و زمین را محو می کند و آسمان را فرو می ریزد. نتیجه حتمی ظلم و تنها نتیجه آن، فساد، ویرانی، تخریب و از بین رفتن وجود و حیات است. در نتیجه ظلم رژیم های حاکم بر امت اسلامی وجود امت اسلامی و زیستن آن در معرض خطر قرار گرفته است.
حرکت در مسیر اصلاح وضعیت امت اسلامی واجب شرعی و دینی هر زن و مرد مسلمانی است. اصلاحات نجات بخش خود فرد و زندگی او است. تغییر و اصلاح وضعیت رژیم های حاکم و اصلاح هر خدشه ای که به مسیر خداوند متعال، ارزشهای دینی، احکام شریعت اسلامی، عدل الهی، مسیر هدایت خداوند و رحمت و رافت او، آزادی هایی که بر بندگان واجب گردیده و کرامت و حقوق آنان، بر مرد و زن مسلمان واجب است.
از بین بردن ظلم و اصلاح مسیر و بازگشت به مسیر خداوند متعال و برقراری عدالت بر روی زمین مسئولیت تمام امت اسلامی و هر زن و مرد مسلمان توانمندی است. هر پیکر پاک شهیدی که در این مسیر بر زمین می افتد و روحش به سوی خداوند متعال صعود می کند در مسیر خداوند به شهادت رسیده است. این امر سهیم شدن در بخشی از مسئولیت امت اسلامی و یک فداکاری سخاوتمندانه در مسیر نجات آن و آزادی امت اسلامی از بردگی و زندگی با سرافکندگی و اسارت و ذلت و محرومیت از حقوق است.
به همین دلیل است که می بینیم مردم برای یاری رساندن به شهدا به پا می خیزند و به خودی خود و با قدرت هرچه تمام خشم خود نسبت به قاتلان ظالم شهدا اعلام می کنند. آنان وفاداری خود به خون پاک شهدا و روح پاکشان را با باقی ماندن در خط جهاد و مطالبه حقوق تا رسیدن به آنها و دستیابی به پیروزی، اعلام می کنند.
شهادت در راه خدا و احقاق حقوق، از بین بردن باطل، جهاد علیه ظلم و در نتیجه آن آزادی اراده امت اسلامی، باز کردن قید و بند ها و قرار دادن آن در مسیر پیروزی مسئله شهید و شهادت را از چهارچوب های شخصی و خانوادگی و گروهی و ملی خارج کرده و از آن مسئله ای در سطح امت می سازد. این مسئله مسئله امت می شود و تعدی به آن تعدی به امت خواهد بود. وفاداری به خون شهید مسئولیت امت خواهد بود و امت عمیقا زیبایی این اقدام را درک خواهد کرد و به عزت و کرامت و شهامت و صداقت و وفاداری به دین و امت و انسانیت انسان از جانب او، افتخار خواهد کرد.
به شهادت رسیدن شهید از چهارچوب زمان و مکان آن خارج شده و اثر این مسأله در امتداد زمان و مکان ادامه خواهد داشت و تمام مرزهای ساختگی را پشت سر خواهد گذاشت، هر انسانی که مقداری انسانیت در وجودش باشد شهدای راه حق و عدالت را بزرگ می شمارد و هیچ کس به اندازه شهید در راه خدا فضیلت ندارد.
شهدای اخیر ما در بحرین همچون شهدای پیشین ان شاء الله سعادتمندانه به سوی خداوند متعال شتافتند و بر ظلمی که به ملت بحرین روا می شود و تجاوز به محرمات و درهم شکستن انسانیت انسان ها مهر تایید خواند گذاشت و شهادت خواهند داد و خداوند بهترین شاهدان و عادل ترین حاکمان است و از کنار ظلم ظالم نمی گذرد و هیچ کس نمی تواند از عدالت او فرار کند.
شهیدان در مسیر بر حق ترین دین درگذشتند و گواهی عزت کشور و امت و انسانیت شدند و بر همه حق دارند، بزرگترین حق آنان ادامه دادن مسیر بازگرداندن حق دین و آزادی و کرامت و زندگی در امنیت و برقراری عدالت بر روی زمین و عدالت در برپایی دین و روی آوردن به شریعت عادلانه است.
در دین خداوند و در رویارویی میان حق و باطل و اصلاح و فساد و ارزش های دینی و ارزش های جاهلیت، هیچ کس نمی تواند بی طرف بماند.
وضعیت دولت در بحرین عجیب است زیرا با افتخار اعلام می کند جنبش مردمی را سرکوب کرده و صدای آزادی و حقوق ضروری و حقوق مشروعی که دین و وجدان انسان و برادری و منافع ملی و منافع امت آن را لازم دانسته، قطع کرده است. نمی دانیم که افتخار به این موارد چگونه با انسانیت انسان تناسب پیدا می کند. تنها باطل است که این امر را می پسندد و تنها جاهلیت است که به این امر افتخار می کند. هیچ عقلی این مسئله را نمی پذیرد، هیچ حکمت و وجدان بیدار و پاکی این مسئله را نمی پذیرد.
رژیم حاکم به این مسئله افتخار می کند و از طرف دیگر همه روزه برای مردم احضاریه می فرستد و مشاهده می کنیم که، یورش به خانه های مردم ، بازجویی ها، محاکمه ها و اتهام زدن های ناروا بر پایه شکنجه و بازداشت ها و اعتراف گرفتن زیر شکنجه و صدور احکام سنگین زندان که تا 100 سال می رسد ، تبعید، قتل، سلب تابعیت، تعقیب و گریز، ربودن، تجاوز های غیر اخلاقی که کرامت و شرف و دین و سلامتی جسم را هدف قرار می دهند، شلیک گاز های سمی که جان بسیاری از مردم را گرفته است، استفاده از سلاح های ساچمه ای ممنوعه که بسیاری را کشته یا مجروح کرد و زنجیره اتهامات گسترده ای که به فعالان سیاسی و حقوقی وارد شد، همه روزه در حال تکرار شدن هستند.
رژیم حاکم چگونه میان آرامش، متوقف شدن جنبش، تسلیم شدن ملت، رضایت ملت و جمع شدن گرد حاکمیت و ادامه سرکوب مردم، زندانی کردن آنان و کشتن فرزندانشان و مرتکب شدن بدترین اقدامات، جمع می بندد؟
آرامش ملت و کوتاه آمدنش از خواسته هایش و ظلمی که به آنها روا می شود و به وسیله آن زجر می کشند گواهی دهنده بی گناهی آنان است، دولت هر طور که مایل باشد آنان را ذلیل کرده و سلب اراده می کند، شکنجه این ملت هیچ گونه توجیه دینی یا قانونی و عرفی ندارند و تنها چیزی که آن را توجیه می کند عطش کشتار و ظلم است.
خون شهید به دلیل صداقت و بخشندگی ایمانی اش که پس از شهادت او هم در جریان است جاودان خواهد شد، خون او بر مسیر انسانیت تاثیر خواهد گذاشت و دل های مردم را زنده می کند. خون او اراده های خیر را وادار به خیزش کرده و دل ها را به سوی مسیر صحیح هدایت می کند، به نسل های آینده درس فداکاری در راه خیر و مشارکت در اصلاح امور دین و دنیا را می دهد.
شهید تا ابد جاودانه است و از سعادت او کم نمی شود و پایانی ندارد و این سعادت هرگز قطع نمی شود یا متوقف نمی شود.
به خانواده شهدای سعادتمند صادقانه تسلیت گفته و آنان را ارج می نهیم، آنان به دلیل فرزندانی که به دنیا آوردند و تربیت کردند و صبر کردند و به قضا و قدر الهی رضایت دادند و علی رغم دردهایشان ایمان آوردند به این پایان ظفرمندانه فرزندانشان رضایت دادند، سعادتمند هستند.
صادقانه و به ملت مومن و فداکار در راه خداوند متعال تسلیت عرض کرده و به آنان ارج می نهیم.
فاتحه می خوانیم رای روح این سه شهید و تمام شهدای اسلام عظیم.
تعظیم می کنیم به خون های جاودان، خون هر شهیدی که در راه خداوند و احقاق حق و از بین بردن باطل ریخته شد. این خون ها به دلیل قلب هایی که خداشناس بودند و به خدا ایمان آوردند جاودانه شدند. جاودانگی آنها به دلیل اخلاص در حرکت به سمت او و ارزان شمردن زندگی شان در مسیر او است.
عيسى أحمد قاسم
٣٠ جولای ٢٠١٩
٨ مرداد ۱۳۹۸